صدور انقلاب اسلامی و بینش سیاسی و بیداری اسلامی برگرفته از آموزه های اسلام ناب محمدی در بین ملت های منطقه با توپ و تفنگ صورت نگرفته که با توپ و تفنگ هم خاموش شود، اتفاقا باید قبول کرد که ایرانی ها و خصوصا مقامات ایرانی کار چندان مهمی در صدور انقلاب اسلامی از لحاظ فرهنگی نکردند به هر حال زمان جنگ و سازندگی بود فقط چند سال است که حرکت ها و اقدامات ضعیفی در باره صدور انقلاب شنیده می شود.
این ذات خود انقلاب اسلامی بود که به خاطر ذات ماهیتش در اسلامی بودن آن و چون تقریبا در میان جغرافیای جهان اسلام قرار گرفته بود این انقلاب توانست با قدرت نرم خود در میان جهان اسلام عمق پیدا کند و ناخواسته فقط به درون مرزهای ایران محدود نشود و هم اینک و همچنان ناخواسته وار و زلزله وار حلقه قدرت خودش را در منطقه تشکیل داده و هر روز قدرت حیرت انگیزی به خود میگیرد به خصوص که حمایت توده های مردم و نفوذ قدرت نرم جمهوری اسلامی در جغرافیای جهان اسلام، مصونیت دیگری را برای دفاع از انقلاب و ایران و مقاومت در مقابل دشمنانش ایجاد کرده است.
اگر بخواهیم بهتر بگوییم خود ایرانیان در صدور انقلاب اسلامی خودشان زیاد موفق نبودند و این همان بازتاب انقلاب اسلامی ایران بوده است که مرزها را در نوردیده و به امریکای جنوبی رسیده است هر انقلابی برای خودش از لحاظ سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و غیره قواعدی را تعریف می کند و معمولا به خودشان و مصلحت گرایی شان محدود می شوند ولی انقلاب های بزرگی همچون انقلاب اسلامی ایران به مرز های خودشان محدود نمی شوند چرا که ماهیت، و نوع شکل گیری و به خصوص ایدئولوژی الهی اسلامی آن و رهبری ولایت فقیه سبب می شود انقلابی که در داخل اتفاق افتاده به خارج از مرزها کشیده شود و در داخل مرز ها محدود نشود و شاید هم کم کاری مسئولین در صدور انقلاب اسلامی همان سنگ اندازی و کینه توزی دشمنان باشد.
اوایل منظور حدود ده دوازده سال قبل، تا الان خیلی از اتفاقاتی که در منطقه و علیه انقلاب اسلامی و ایران و مقاومت به وقوع می پیوست با اینکه همان زمان فرض میکردیم که این اقدامات دشمنانمان کار مقاومت را سخت تر می کند و باعث می شود به زحمت بیفتیم از قضا آن دشمنی ها و اقدامات آنها علیه ما چنان برای پیروزی های راهبردی ایران و مقاومت به درد خور شده است که اگر آن اتفاقات نمی افتاد اینک ایران در این مرحله از قدرت و سربلندی نبود و برای پنج عدد دستگاه غنی سازی مجبور بود با ساز دیگران برقصد.
وقتی که مبارزان حزب الله در بحران سوریه به منظور کمک به احیای دولت بشار اسد وارد معرکه می شوند در حقیقت این ایران است که در حال ظهور به عنوان بزرگ ترین پیروز در درگیریهای گسترده منطقهای به خصوص در سوریه است و علت اصلی آن هم به خاطر نفوذی است که در جنگ سوریه داشته و دارد.
اینک به گواهی دوست و دشمن و سیاسیون و نخبگان سیاسی اکثرشان به این حقیقت پی برده اند که ایران بزرگ ترین پیروز رخدادهای اخیر سوریه است و توازن قدرت منطقهای در خاور میانه و آسیای غربی به سمت ایران در حال حرکت است البته شاید ناآرامی در سوریه و مصر و ترکیه و غیره ....تا حدودی به صورت موقت امنیت رژیم صهیونیستی را تضمین کند و برای امریکا هم منافعی داشته باشد ولی این ایران است که برنده اصلی است چرا که طولی نمی کشد که ایران خواهد توانست اهرم های فشار در منطقه را بر ضد رژیم صهیونیستی فعال کند.
باید پذیرفت که حزبالله بخشی از استراتژی ایران است و این امر بعنوان یک پیروزی برای گروه ایران، سوریه، عراق و حزبالله علیه گروهی است که توسط آمریکا حمایت میشوند از نظر ایران، حفظ دولت اسد یعنی کنترل ایران بر راهرو نفوذی که از تهران و از میان بغداد، دمشق و بیروت تا مارون الرأس کشیده شده است.
در هر صورت بحث سوریه و چگونگی تعیین سرنوشت سیاسی آن در آینده امر حیاتی و به نوعی با امنیت ملی ایران نیز گره خورده است و ایران محور سیاست خارجی خودش را در منطقه بر تنش زدایی با همسایگان متمرکز کرده است.
از نظر امریکا و رژیم صهیونیستی و ترکیه و سران مرتجع عرب اگر ایران در این بحران و درگیریهای سوریه پیروز شود و دولت سوریه احیا شود، سیاست منطقی و اصولی ایران در منطقه گستردهتر میشود و اعتبار این کشور بیش از پیش تقویت میشود.
به جرات میتوان گفت یکی از اساسیترین دلایل که جبهه غربی عربی ترکی عبری نتوانست در این دو سال و نیم در سوریه محور مقاومت را شکست بدهند و اتفاقا آن را قوی تر و منسجم تر از قبل کنند این بود که شعارهای مردم کشورهای عربی منطقه نشان می داد که آنها دیگر پذیرنده حاکمیت پنهان و آشکار غرب بر کشورشان نمی باشند و باید روابط آنها بر اساس الگوی جدید تعریف شود این پدیده تبلوری از گسترش نگاه کاملا ایرانی در منطقه است تمام ملت های منطقه اینک ایران را الگو و مظهر ضد صهیونیستی و استکباری امریکا می دانند.
اینک برای مردم سوریه محرز شده که آرزوهای آمریکا و هم پیمانانش به دلیل شکستهای پیاپی در دمشق ، حلب و القصیر و دیگر مناطق سوریه به ناامیدی تبدیل شده، و تجاوزگران نتوانستند به هیچگونه پیروزی سیاسی و استراتژیک دست یابند، نتیجه این اقدامات تجاور کارانه چیزی غیر از تخریب و قتل عام مردم سوریه نبود، مردمی که آمریکا مدعی دفاع از حقوق آنها است، در حالی که نحوه تعامل کاخ سفید با بحران سوریه پرونده سیاهش را در بین مردم سوریه سیاه تر کرده است.
آمریکا در ابتدا تهدید می کرد که برای حل مسأله سوریه به شورای امنیت مراجعه می کند، و برای اینکه خواسته خود را در این شورا عملی کند ، به گروه های مسلح دستور می داد جنایاتی را در سوریه مرتکب شوند ولی جهان امروز تغییر کرده است و کسی از شورای امنیت آمریکا حرف نمی زند زیرا وتوی روسیه و چین این شورای آمریکایی را ناکارآمد کرده است و این اتفاق همچنین در اتحادیه عرب افتاده است و وزیر خارجه قطر که ریاست این اتحادیه را به عهده داشت و تجاوز به سوریه را مدیریت می کرد، از مسند قدرت با فلاکت تمام کنار گذاشته شد .
همچنین گروه های تروریستی فعال در سوریه تا چند ماه پیش با هم ادعا می کردند که با یکدیگر برای اجرای طرح های صهیونیستی – آمریکائی همکاری و هماهنگی می کنند، ولی امروز اینگونه نیست و دشمن یکدیگر شده و افراد همدیگر را به قتل می رسانند چرا که جبهه النصره شاخه گروه تروریستی القاعده در سوریه گروه ارتش آزاد سوریه را کافر و لازم القتل توصیف کرده است.
جبهه تروریستی النصره شاخه القائده در سوریه و ارتش آزاد و مسلح و جنایتکار سوریه که به قطر و عربستان وابسته اند نیز عملاً با جبهه النصره وارد درگیری مسلحانه شده اند، جنگ ویرانگر این گروه ها با یکدیگر موجب می شود که به زودی ارتش مردمی سوریه این مزدوران و تروریست ها را به خارج از مرزها بفرستد.
در حقیقت هراس خاندان فاسد آل سعود از افزایش قدرت منطقه ای ایران عامل اصلی دامن زدن به آتش بحران در سوریه است و تقلای بی نتیجه سعودی ها برای مقابله با این موضوع از طریق حمایت از تروریست ها به دست نمی آید و بزودی انقلاب های عربی وارد منطقه خلیج فارس و حجاز خواهد شد و انشالله غول ضاله وهابیت را هم نابود خواهد کرد.
روی هم رفته اینک همه اتفاقات در منطقه به خواست الهی در جهت منافع ایران و مقاومت حرکت می کند و تمام هدف آمریکا و متحدانش در سوریه این است که فقط بتوانند جلو پیشرفت روزافزون ایران را کند کنند و بتوانند کمی قدرت ایران را در منطقه تضعیف کنند ولی غافل از این هستند که خیزشهای جهان عرب، عرصه سیاسی خاورمیانه را تغییر داده نظم قدیمی در خاورمیانه در حال محو شدن است و آنچه جایگزین آن خواهد شد ممکن است ادامه درگیریها برای مدت طولانی باشد.
نگارنده معتقد است که مردم ایران به هر حال این لیاقت را داشته اند که خداوند بهترین نعمت هایش را همراه با سرافرازی و سربلندی در این زمانه به آنها داده است و در میان ملت های منطقه و جهان اینک ایران را رهبر و الگوی دنیای اسلام می دانند و امام خامنه ای (حفظ اله) را رهبر معنوی خود و رهبر مسلمانان و مستضعفان و آزادگان جهان می دانند و باید شکرگزار خداوند بود به خصوص در این ماه عزیز که مهمانش هستیم.